نظریه های تورم:
اولین نظریه بر اساس مقدار پول ، تغییر در عرضه پول منجر به تغییر در سطح عمومی قیمتها می شود. اما بر تولید و اشتغال تاثیر ندارد.

نظریه فشار تقاضا:
در این رویکرد اگر اقتصاد در اشتغال کامل یا نزدیک به آن باشد افزایش در تقاضای کل ، اثر معنی داری بر درآمد ملی نخواهد گذاشت ولی موجب افزایش شدید عمومی قیمتها خواهد شد .

نظریه فشار هزینه :

در این نظریه دو دیدگاه وجود دارد الف : افزایش در قیمت کالاهای وارداتی  و مواد خام موجب افزایش هزینه های تولید شده و سپس کالاهای تولیدی با قیمت بالاتر به مصرف کننده منتقل می شود. 
ب: مربوط به زمانی است که اتحادیه های کارگری قدرتمند خواستار دستمزدهای بالاتر برای اعضای خود می شوند که با بهروری اعضا هماهنگ نیست و لذا باعث افزایش هزینه های تولید شده و این افزایش هزینه به مصرف کنندگان منتقل می شود (این نوع از تورم هزینه ، حتی اگر مازاد تقاضا برای کالا و خدمات وجود نداشته باشد نیز می تواند اتفاق افتد). با افزایش قیمتها هزینه زندگی کارگران افزایش می یابد و کارگران برای جبران کاهش سطح زندگی ، خواستار افزایش مجدد دستمزد می شوند و در مرحله بعدی ، بنگاهها نیز اقدام به افزایش قیمت کالاها می کنند و الی آخر. دور قیمتها و دستمزد ها و افزایش مداوم آنها به مارپیچ قیمت - دستمزد موسوم است.
نظری